متن ترانه

 


یه دل می گه برم،برم...یه دلم می گه نرم،نرم  


طاقت نداره دلم،دلم...بی تو چه کنم

پیش عشق اِی زیبا،زیبا...خیلی کوچیکه دنیا،دنیا

با یاد تواَم هر جا،هر جا...ترکت نکنم

سلطان قلبم تو هستی،تو هستی...دروازه های دلم را شکستی

پیمان یاری به قلبم تو بستی...با من پیوستی

اکنون اگر از تو دورم به هر جا...بر یار دیگر نبندم دلم را

سرشارم از آرزو و تمنا...اِی یار زیبا
..................................................................

.یه عمری رو ل هام پُر از خنده بود...تا کِی باید این نقشو تمرین کنم

یا هر سالِ تحویل بگم پیشمی...تا کِی باید این فکرو تلقین کنم

دارم درد و دل می کنم گوش کن...چقدر حرف دارم که خالی بشم

چه حرفایی رو تو خودم ریختم...ببین از نبودِ تو چی می کشم

می گن سایه ی من شبیه توئه...آره تکیه گاهم همین سایه بود

ولی از همون بچگی دردِ من...نگاهای سنگینِ همسایه بود

تهِ هر زمستون،یه هفته به عید...یه چیزی تو این سینه چنگ می زنه

شاید ترکِشایی که سهم تو شد...یکیشون هنوز کنجِ ذهنِ منه

تو این سال هایی که بی تو گذشت...دارم با خودم از تو حرف می زنم

من از آخرین لمسِ آغوشِ تو...هنوز بوی باروت می ده تنم

شاید یادمون نیست اون موقع ها...توی خونه موندن که کاری نبود

یا رقصت میونِ یه میدونِ مین...واسه عکسای یادگاری نبود

یه مشت گل میارم سرِ خاک تو...که تو حس کنی دنیا تو مشتمه

دوباره به خوابم بیا حس کنم...وجودت هنوز مثل کوه پشتمه

مثل بچه ها هی زمین خوردم و...رو پاهای خستم بلند می شدم

کی مردونگی رو بهِم یاد داد...که از بچگی مرد بار اومدم
........................................................................................


نه قحطیِ گل که نبود...از تو چرا خوشم اومد

قشنگ تر از تو بود دلم...قیدِ تمومشونو زد

انگار چشام کور شده بود...هیشکسو غیر تو ندید

تو اومدی تو زندگیم...شدی یه مشکلِ جدید

من بدترین و بهترین...روزای عمرم با تو بود

تصورم خوب بود اَزت...اما چه سود،اما چه سود

یه اشتباه چی داشت واسم...خودخوری و هی سرزنش

از این به بعد من این دلو...دستِ کسی نمی دمش

نه قحطیِ یه چیزی بود...فهمیدم اینو این دفعه

که تو وجودت این روزا...پیدا نمی شه عاطفه

قحطیِ چی بود واسه من...یه دل که زود دل نبُره

این دلِ پُر احساس من...به دردِ تو نمی خوره


..............................................خواننده : معین

می خوای آغوشتو از من بگیری...مثل دیوونه ها تشویش دارم

آخه می دونم اینو بی تو هر شب...چه روزای بدی در پیش دارم

می خوای یادم بره روزای خوبو...که توی خاطراتم جون گرفته

نگاه کن قلبِ خستم سختیارو...به عشقِ بودنت آسون گرفته

نذار دستام گم شه،نذار دیوونه تر شم...دلِ من جا بمونه،خودم غرقِ سفر شم

از این روزای سخت و پُر از دلشوره سیرم...یه کاری کن عزیزم دارم از دست می رم

کمک کن از شبِ تردید رد شم...دوباره عاشقم شو باورم کن

نذار از آسمونِ تو بیفتم...بمون و عشقتو بال و پَرم کن.....................
............................................................................................
اگه چشم تو چشمِ تو وا نمی کرد...دلم تا ابد رو به دریا نمی کرد

کنارم نبودی،کنارت نبودم...اگه دل به دل راه پیدا نمی کرد

نباشی تو دنیا که دنیا نمی شه...بدونِ تو این صحنه زیبا نمی شه

یه احساسِ آرامشی هست اینجا...که تو هیچ آغوشی پیدا نمی شه

نمی تونه زیبایی ها رو ببینه...کسی که یه لحظَم تماشاگرت نیست

باید با چه رویی دعا کرد هر روز...با دستایی که سقفِ روی سرت نیست

تو مثل مسیری به اردیبهشتی...بهِت قول می دم اَزت برنگردم

بهِت دل سپردم درست از همون جا...که دستای کوچیکِتو لمس کردم

پیامِ امیدو به گوشم رسوندی...صدات خاطرم هست،سکوتو شکستی

تویی که شبیه نفَس تو هوامی...نمی دیدم اما یه عمره که هستی

مثل یه ستاره که دنباله داره...به تنهاییِ هر شبم دعوتی تو

یه جورِ عجیبی به هم ربط داریم...که ناراحتم وقتی ناراحتی تو
...................................................................................
خواننده:معین و سیاوش
می شه پرنده باشی...اما رها نباشی

می شه دلت بگیره...اسیر غصه ها شی

حالا که آسمونم...دنیای تازه ای نیست

اون وقت یه جا بشینی...محو گذشته ها شی

ترسیده باشی از کوچ...اوجو ندیده باشی

واسه یه مُشتِ دونه...اهلیِ آدما شی

تو سایه ها بمونی...درگیرِ سایه ها شی

مفهم زندگی رو...از یاد برده باشی

دلت بخواد دوباره...از تهِ دل بخونی

از ترسِ ریزشِ اشک...غمگین و بی صدا شی
.................................................................


.........................خواننده : ارسلان دانلود

(از خواننده های دوره ی قبلی آکادمی گوگوش)

اینورِ جاده منم...اونورِ جاده تویی

اون که غمگینه منم...اونی که شاده تویی

اینورِ جاده منم...که دوباره گم شدم

اونورِ جاده تویی...مثل تکرارِ خودم

من نگاهم به توئه...تو نگاهت به کجاست

رو به رو دو راهیه...بگو راهت به کجاست

واسه تو چه راحته...که بدونِ من بری

حتی وقتی می دونی...که خودت مقصری

واسه من سخته چقدر...باورِ فاصلَمون

وقتی از حرفای هم...سَر می ره حوصِلَمون

دیگه حتی نمی خوام...کم کنم فاصله رو

نگرانتم ولی...نمی شه بگم نرو

تو داری می ری و من...گیرِ این خاطره هام

داره باورم می شه...که دیگه نیستی باهام

اینورِ جاده هنوز...زیر سایه ی شبه

اونورِ جاده ولی...همه چی مرتبه

من به تو نمی رسم...خیلی از من جلویی

اینورِ جاده منم...اونورِ جاده تویی

...................................................لطفا نظر دهید با تشکر مرتضی


                                                                                           

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.